بنام حضرت دوست
مدت ها در اصل نوشتن و ضرورت نقد درون گفتماني در حالت شك و ترديد به سر مي بردم
و تحليل ها و نقد ها و چاره جوئي ها و شنيدن ها و گفتن ها را در گوشه ي ذهن بايگاني
مي كردم و هر از گاهي در جمع دوستان فاضل يا كه دوستان دردمند هم درد ، از جوي گفتمان
بهره مي بردم و نظرات و تحليل هايم را به تيغ نقد آگاهان مي سپردم و باريك بيني اهل نظر را
مورد مداقه قرار مي دادم .
اما امروز روز ، فرصتي نه چندان زياد در حد نوشتن اندوخته هاي فكري و نقد و نظرها و گفتمان
دوستانه بين اهل تفكر برايم پيش آمد كه باز هم به سراغ يار ديرينه ي خويش ، همان كه مورد
سوگند الهي قرار گرفته است ، رفتم و پيش در آمدي بر سخنان و شايد مخنانم نوشتم تا كه باب
گفتگو بين دوستان همچنان مفتوح و انديشه ها همچنان سيراب باشند .
اميد آنكه حرف ها و نظرها در جوي عدالت و تقوي جاري گردند و در مزرعه ي عمل به كار آيند و
با ثمره ي عمل صالح به بازار اهل دل راه يابند و از آفت بي انصافي و معصيت به دور باشند و
آفتاب تفكر همچنان بر آنها بتابد .